يونس نبی، از جانب خداوند مأموريت يافت که به نينوا پايتخت آشور برود و مردم بتپرست آنجا را بهسوی خداوند حقيقی هدايت کند. اما يونس نمیخواست فرمان خداوند را اطاعت کند چون اهالی نينوا دشمنان اسرائيل بودند و آرزوی يونس اين بود که خداوند آنان را مجازات کند. بنابراين، يونس تصميم گرفت از حضور خداوند فرار کند و به ترشيش برود. اما درطی سفر دريايی، خداوند اجازه داد حوادثی واقع گردد که يونس نظرش عوض شود و به نينوا برود و پيغام خداوند را اعلام کند و درنتيجه مردم نينوا توبه کردند. خداوند به يونس آموخت که برای همۀ مردم ارزش قائل میباشد و مايل است که به سوی او بازگشت کنند و هلاک نشوند.
يونس نبی، از جانب خداوند مأموريت يافت که به نينوا پايتخت آشور برود و مردم بتپرست آنجا را بهسوی خداوند حقيقی هدايت کند. اما يونس نمیخواست فرمان خداوند را اطاعت کند چون اهالی نينوا دشمنان اسرائيل بودند و آرزوی يونس اين بود که خداوند آنان را مجازات کند. بنابراين، يونس تصميم گرفت از حضور خداوند فرار کند و به ترشيش برود. اما درطی سفر دريايی، خداوند اجازه داد حوادثی واقع گردد که يونس نظرش عوض شود و به نينوا برود و پيغام خداوند را اعلام کند و درنتيجه مردم نينوا توبه کردند. خداوند به يونس آموخت که برای همۀ مردم ارزش قائل میباشد و مايل است که به سوی او بازگشت کنند و هلاک نشوند.